كارآفريني مفهومي است كه تا كنون از ديدگاههاي مختلف مورد بررسي قرار گرفته است. كارآفريني موتور محركه توسعه اقتصادي كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه است. سه دليل مهم كشورها براي توجه به مقوله كارآفريني ، توليد ثروت ، توسعه تكنولوژي و اشتغال مولد است . واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entreprender به معنای متعهد شدن نشات گرفته است.
صاحبنظران علوم اجتماعي كه در مورد كارآفريني مطالعه و نظراتي ارائه كرده اند، تعاريف مختلفي از كارآفريني مطرح نموده اند.
پیتر دراکر : کارآفرینی همانا بکاربردن مفاهیم وفنون مدیریتی، استاندارد سازی محصول ، با بکارگیری ابزارها و فرایندهای طراحی و بنا نهادن کار بر پایه آموزش و تحلیل کار انجام شده است. کارآفرینی فرایندی است که در آن کارآفرین فعالیت های اقتصادی کوچک وجدیدی را با سرمایه خود شروع می کند. کارآفرینی یک هنر موروثی نیست ، یک اندیشه قابل پرورش و کوشش اصولی است. اساسی ترین کارآفرینی ، نوآوری است.
ژوزف شومپیتر : کارآفرینی واقعه ای است که از تشکیلات و روش های قدیمی، یک تولید، روش بازار یا شکل جدیدی را ایجاد می کند. کارآفرینی در کل شامل فعالیت هایی است که عموما در شرایط جاری انجام نمی شود وبه طورکلی پدیده ای است که تحت شرایط رهبری جامع تر و کلی تر بوجود می آید.
بروکهاوس و هوروتیز : کارآفرینی یعنی شناسایی و بهره برداری از افکار فرصت طلبانه برای ایجاد و توسعه شرکت های کوچک. کارآفرینی به معنی فعالیتی خلاق برای کسب ارزش از طریق شرکت ها یا سازمانها است. کارآفرینی یعنی تشکیل تیمی از افراد و اشخاصی با همارتها و تواناییهای مکمل یکدیگرو درک فرصت های موجود به گونه ای که دیگران قادر به درک و استفاده از این فرصت ها نیستند.
تعريف جامعی از كارآفريني كه تقريباً شامل همه جنبه های مورد نظر باشد، عبارت است از:
” كارآفريني فرايندي است كه فرد كارآفرين با ايده هاي نو و خلاق و شناسايي فرصت هاي جديد و با بسيج منابع، مبادرت به ايجاد كسب و كار و شركت هاي نو، سازمان هاي جديد و نوآور می نماید كه این فرایند توام با پذيرش مخاطره و ريسك است و منجر به معرفي محصول و يا خدمت جديدي به جامعه مي گردد.”
تاریخچه کارآفرینی در جهان
کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه های خود تشریح کرده اند. ژوزف شومپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی در سال 1934 که همزمان با دوران رکود بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را پدر نظریه کارآفرینی لقب داده اند. از نظر وی کارآفرینی نیرومحرکه اصلی در توسعه اقتصادی است و نقش کارآفرینی عبارت است از نوآوری یا ایجاد ترکیب های تازه از مواد.
کارآفرینی از سوی روانشناسان و جامعه شناسان با درک نقش کارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگیها و الگوهای رفتاری آنها با بررسی و تحقیق در خصوص آنان نیز مورد توجه قرار گرفته است .
جامعه شناسان، کارآفرینی را به عنوان یک پدیده اجتماعی در نظر گرفته و به بررسی رابطه متقابل بین کارآفرینان و سایر قسمت ها وگروههای جامعه پرداخته اند. دانشمندان مدیریت هم به تشریح مدیریت کارآفرینی و ایجاد جو و محیط کارآفرینانه در سازمانها پرداخته اند.
در سال های پایانی قرن بیستم میلادی، همزمان با موج ایجاد کسب و کار و روند کارهای کوچک و رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این ساز و کار، توجه زیادی به این مفهوم شد و رویکرد چند جانبه به این موضوع صورت گرفت. تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به کارآفرینی معطوف بود، اما در این دوره به تدریج روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان و محققین علوم مدیریت نیز به ابعاد مختلف کارآفرینی و کارآفرینان توجه نموده اند.
تاریخچه کارآفرینی در ایران
علیرغم اینکه در کشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه 1970 به بعد به موضوع کارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه هم از اواخر دهه 1980 این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود . حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشکل بیکاری و پیشبینی حادتر شدن آن در دهه 1380 موجب شد که در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد. در برنامه اخیر، توسعه کارآفرینی در سطح وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، جهاد کشاورزی و همچنین مؤسسه جهاد دانشگاهی به دلیل ارتباط با فعالیتهای آنها، مطرح شده است.
متأسفانه واژه کارآفرینی که ترجمهای از کلمه Enterpreneurship است، موجب گردیده است که معنی ایجاد کار و یا اشتغالزایی از این واژه برداشت شود. در حالیکه کارآفرینی دارای مفهومی وسیع تر و با ارزش تر از اشتغالزایی است . این برداشت نادرست از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه ( بویژه در بین دانشآموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعه آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامهها و سخنرانیهای مسؤلان در این خصوص، صرفاً جنبة اشتغالزایی برای آن در نظر گرفته شده است. در حالیکه کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری همانند: بارورشدن خلاقیتها، ترغیب به نوآوری و توسعة آن، افزایش اعتماد به نفس، ایجاد و توسعه تکنولوژی، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است.
كارآفرين كيست ؟
هرکس برای خود رؤيا و آرزويی دارد. همگی ما وقتی در خواب هستيم رؤيا می بينيم. گاه آن را به خاطر می آوريم و گاه نه. رؤياهای کارآفرينان تنها به رؤيا محدود نمی شود بلکه راهی است به سوی واقعيت.
آنچه جهت و مسير کارآفرين را برای رسيدن به آرزوهايش تعيين می کند از درون او بر می خيزد. عزم او برای حرکت يا توقف و اقدام يا عدم اقدام، چيزی نيست که مولود شرايط، محيط يا اطرافيان باشد. يعنی کارآفرين کنترل درونی دارد. او برای اينکه بتواند درست آن چه را که می انديشد عينيت بخشد و عزم خود را عملی کند بايد رئيس و کارفرمای خود باشد. يعنی کارآفرين نياز به استقلال دارد. ذهن پويای او مرزهای از پيش تعيين شده و قالب های رايج را در هم می شکند و با وجودی که همان چيزی را می بيند که ديگران می بينند، اما چيزی را می انديشد که ديگران نمی انديشند. يعنی کارآفرين خلاق است. وقتی که خلاقيت از ذهن به عمل منتقل می شود، نوآوری صورت می گيرد. نوآوری يعنی پيمودن راه نارفته، کسی که اولين بار راهی را می پيمايد، اولين کسی است که می تواند خبر مخاطرات راه را برای ديگران بياورد. يعنی کارآفرين خطرپذير است. او به جای آن که منتظر ضمانت يک پايان موفق بماند، به فکر و تلاش خود تکيه می زند، به مشکلات حمله می کند و پيش می رود. يعنی کارآفرين منفعل نيست و برای استقبال از آينده روحيه ای تهاجمی دارد.
بايد گفت که تعريف مجموعه ای از صفاتی که کارآفرين ايده آل را به تصوير کشد، امکان پذير نيست و از طرفی هر کارآفرينی تمام ويژگی های بدست آمده در تحقيقات کارآفرينی را ندارد. برخی ديگر از ويژگی هايی که محققين بسياری آنها را به عنوان ويژگی های کارآفرين برشمرده اند عبارتند از:
آينده نگر بودن و داشتن چشم انداز: چشم انداز برای شخص کارآفرين کاملاًٌ شفاف و خالی از هر گونه ابهام بوده و لذا قابل انتقال به ديگران می باشد. داشتن چنين چشم اندازی به کارآفرين کمک می کند تا حرکتی مستمر و بدون سردرگمی و مستقيم به سمت هدف داشته باشد. علاوه بر اين چشم انداز قابل انتقال، ديگران را نيز در طی مسير همراه و مدديار او می نمايد.
مصمم بودن: عزم راسخ کارآفرينان يکی ديگر از ويژگی های بارز آنهاست که انرژی و تعهد لازم برای کسب موفقيت را ايجاد می کند. کارآفرينان مصمم از ايده های جديد و فرصت ها و پيشنهادهای شغلی ديگر چشم پوشی می کنند و در مقابل به کاری که برای خود برگزيده اند پايبند می مانند. اين قطعيت کارآفرين را طی فرآيند راه اندازی از هر گونه شک و ترديد و دودلی مصون نگاه می دارد تا حدی که مخالفت نزديکان و آشنايان نيز نمی تواند در اراده آنان خللی وارد نموده بلکه دودلی ديگران نيز تحت تأثير اين قطعيت برطرف می شود.
تمرکز: برای اينکه کارآفرين از انجام موفقيت آميز تمام طرح و برنامه ها و جزئيات کار مطمئن باشد، لازم است که همانند يک فوتباليست خوب که لحظه ای چشم از توپ بر نمی دارد در تمام لحظات با تمرکز بر چشم انداز، همه انرژی، وقت و ساير منابع را حول اين هدف مصروف نمايد.
انگيزش: نياز خود شکوفايی يکی از مهمترين انگيزه های کارآفرينان در محقق کردن چشم انداز خود است. نتيجه اين نياز قوی اين است که در مسير حرکت به سوی هدف، هر چيز ديگری در اولويت پايين تری قرار می گيرد. در روابط شخصی، علايق خارج از اين چشم انداز و يا پروژه های باسود مالی زياد، همه از مواردی هستند که در مقايسه با هدف، اولويت پايين تری خواهند داشت. البته سود مالی بندرت انگيزه کارآفرينان قرار می گيرد چرا که پول به تنهايی نمی تواند انگيزه انجام تمام زحماتی باشد که در شروع يک فعاليت کارآفرينانه لازم است، هر چند معيار خوبی برای اندازه گيری موفقيت فعاليت کارآفرينان است.
وقف و از خودگذشتگی: کارآفرينان همه زندگی خود را وقف کار می نمايند، بسيار سخت کوش هستند و پشتکار آنان مثال زدنی است در حقيقت آنان از کار در راستای هدف خود لذت می برند. داشتن چشم انداز روشن و ترکيب آن با خوش بينی و ريسک پذيری کارآفرينان، سخت کوشی و تعلق خاطر به کار را در آنان پديد می آورد.