مرگ فردریش هومبولد، جغرافیدان آلمانی و پدر جغرافیای نوین در چنین روزی از سال ۱۸۵۹ میلادی واقع گردید.
فردریش ویلهلم هانریش الکساندر هومبولد، جغرافیدان معروف آلمانی در چهاردهم سپتامبر ۱۷۶۹م در برلین در آلمان بهدنیا آمد. وی از آغاز جوانی، تحصیلات منظمی پشت سر نگذاشت و به رشتههای گوناگون گرائید. با این حال، پس از چندی به گیاهشناسی و علوم طبیعی علاقهمند شد و از بیست و یک سالگی سفرهای علمی خود را به نقاط مختلف جهان آغاز کرد.
او آزمایشهایى درباره جریان برق در عضلات اعصاب انجام داد و از گیاهان و مواد زمینی نمونههای فراوانی گرد آورد. هومبولد درباره جریانهای اقیانوسی در کرانه های امریکای جنوبی مطالعه کرد که این جریان هنوز بهنام او است. وی همچنین، درمورد آتشفشانهای امریکا تحقیق کرد و دریافت که امتداد آنها بر خط راست است.
هومبولد علاوه بر آن، شدت انحراف مغناطیسی را در مسیری از دو قطب زمین به سوی استوا اندازه گرفت و نسبت تنزل دما با ارتفاع را تعیین نمود. او سالیانی نیز در ایالات متحده امریکا ماندگار شد و درخصوص آثار تاریخی سرخپوستان تحقیقات پرارزشی به انجام رساند.
هومبولد در دوران طولانی عمر خود، اطلاعاتی وسیع و مدارکی فراوان جمعآوری نمود و در هفتاد سالگی، این اطلاعات را در کتابی بهنام «کیهان» انتشار داد. وی در این کتاب کوشیده است تا زمین را از لحاظ کیهانی مورد بحث قرار دهد. این کتاب یکی از جالبترین کتابهایى است که در تاریخ علم نوشته شده و بهعنوان نخستین دایرةالمعارف دقیق و مستند در باب جغرافیا و زمینشناسی بهشمار میرود. مجموعه کتاب «کیهان» تا جلد چهارمش در زمان خود هومبولد انتشار یافت و جلد پنجم آن پس از مرگش منتشر شد.
کتاب و تحقیقات هومبولد که براساس کشف راز چگونگی زمین و جهان استوار بود، باعث گردید که وی را «پایهگذار جغرافیای نو» بدانند. همچنین، هومبولد را «مؤسس دانش ژئوفیزیک» دانستهاند که به عنوان شاخهای از فیزیک به زمین و پدیدههای فیزیکی و از جمله تغییرات شتاب جاذبه، زلزله و مانند آن میپردازد. فردریش ویلهلم هانریش الکساندر هومبولد، سرانجام در تاریخ ششم مه سال ۱۸۵۹ میلادی در سن نود سالگی درگذشت.
الكساندر فون هومبولت در 14 سپتامبر 1769 در پروس در برلین متولد شد. وی در كودكی در آیین لوتران با دوك Brunswick به عنوان پدرخوانده خدمت می کند.
پدر هومبولت ، الكساندر گئورگ فون هومبولت ، به یك خانواده برجسته پومرنیایی تعلق داشت. اگرچه وی یکی از اشراف زبردست نبود ، اما او یک سرگرد در ارتش پروس بود که با دوک برونزویک خدمت کرده بود. در سن 42 سالگی ، الكساندر گئورگ به دلیل خدمات خود در جنگ هفت ساله با پست سلطنتی اتاق ممتاز پاداش دریافت كرد. او از قرارداد اجاره قرعه کشی های دولتی و فروش دخانیات سود برد. وی ابتدا با دختر ژنرال پروسی آژوتانت شودر ازدواج کرد. در سال 1766 ، الكساندر گئورگ با ماریا الیزابت كلمب ، زنی تحصیلكرده و بیوه بارون هولدوئه ، كه صاحب پسری شد ، ازدواج كرد. الكساندر گئورگ و ماریا الیزابت صاحب سه فرزند شدند ، یك دختر ، كه در جوانی درگذشت و سپس دو پسر به نام های ویلهلم و الكساندر. پسر اول تولد وی ، ویلهلم و برادر ناتنی الكساندر ، كاری بود كه مورد نیكوكار قرار گرفت ، كه در تاریخ خانواده اغلب به آن اشاره نشده است. از مادر دور از نظر احساسی او آرزوهای بالایی نسبت به الكساندر و برادر بزرگتر وی ویلهلم داشت ، و معلم های عالی استخدام می كرد ، كه اندیشمندان روشنگری ، از جمله پزشك كانت ماركوس هرتس 745 و گیاه شناس كارل لودویگ ویلدنو بودند ، که به یکی از مهمترین گیاه شناسان در آلمان تبدیل شد. مادر هومبولت انتظار داشت که آنها کارمندان دولت پروس شوند. پولی که بارون هولوده به مادر الکساندر سپرده بود ، پس از مرگ او ، در تأمین بودجه اکتشافات اسکندر ، بیش از 70 درصد درآمد خصوصی وی کمک کرد.
به دلیل تمایل جوانی به جمع آوری و برچسب زدن گیاهان ، پوسته ها و حشرات ، الكساندر لقب بازیكرد “داروخانه كوچك” را دریافت كرد. الكساندر كه برای یك حرفه سیاسی شناخته شده است ، در سال 1787 به مدت 6 ماه در دانشگاه دانشگاه فرانكفورت (اودر) <745 امور مالی را به امور مالی پرداخت ، كه مادرش شاید برای تعالی علمی نسبت به نزدیكی خانه آنها در برلین. در 25 آوریل 1789 ، وی در دانشگاه گوتینگن ، که در آن زمان به دلیل سخنرانی های C شناخته می شد ، به تحصیل پرداخت. G. Heyne and anatomist J. F. Blumenbach . برادرش ویلهلم قبلاً دانشجوی گوتینگن بود ، اما آنها تعامل زیادی نداشتند ، زیرا علایق فکری آنها کاملاً متفاوت بود. در این زمان علایق گسترده و متنوع او کاملاً توسعه یافته بود.
در گوتینگن ، وی با گئورگ فورستر ، طبیعتی که با کاپیتان جیمز کوک در دومین کار خود بود ملاقات کرد. سفر دریایی. هومبولت با فورستر به اروپا سفر كرد. این دو به انگلیس ، اولین سفر دریایی هومبولت ، هلند و فرانسه سفر کردند. در انگلستان ، وی با سر جوزف بنکس ، رئیس انجمن سلطنتی ، که با کاپیتان کوک سفر کرده بود ، ملاقات کرد. بانکها هومبولت را با نمونه هایی از مناطق استوایی دریای جنوبی ، گیاه بزرگ عظیم خود را نشان دادند. دوستی علمی بین بنکس و هومبولت تا زمان مرگ بانکس در سال 1820 ادامه داشت و این دو نمونه گیاه شناسی را برای مطالعه به اشتراک گذاشتند. بانکها همچنین در سالهای بعد برای کمک به کارهای هومبولت تماسهای علمی وی را بسیج کردند.
سفر علمی هومبولت در راین منجر به رساله خود در سال 1790 Mineralogische Beobachtungen über einige Basalte am Rhein (Brunswick ، 1790) ( مشاهدات کانی شناسی در چندین بازالت در رودخانه راین).
هومبولت از دانشکده معادن فرایبرگ در سال 1792 فارغ التحصیل شد و به عنوان یک بازرس در بایرویت و کوههای فیختل به سمت دولت پروس در وزارت معادن منصوب شد. هومبولت در کار خود عالی بود ، در حالی که تولید سنگ معدن طلا در سال اول خود از هشت سال گذشته پیشی گرفت. هومبولت در دوره کار خود به عنوان بازرس معدن ، نگرانی عمیق خود را نسبت به مردان شاغل در معادن نشان داد. او یک مدرسه رایگان برای کارگران معدن افتتاح کرد و هزینه آن را از جیب خود پرداخت ، که به یک مدرسه آموزش دولتی کارگری تبدیل شد. وی همچنین به دنبال ایجاد یک صندوق کمک اضطراری برای معدنچیان بود که به آنها در پی حوادث کمک می کرد.
تحقیقات هومبولت در مورد پوشش گیاهی معادن Freiberg منجر به انتشار لاتین (1793) از وی شد Florae Fribergensis ، معتبر Aphorismi ex Doctrina ، Physiologiae Chemicae Plantarum ، که خلاصه ای از تحقیقات گیاهشناسی او بود. این نشریه او را مورد توجه یوهان ولفگانگ فون گوته قرار داد ، که در زمان پسر اسکندر در هومبولدت در خانه خانواده ملاقات کرده بود ، اما گوته اکنون علاقه مند بود با دانشمند جوان ملاقات کند و در مورد دگرگونی گیاهان بحث کند. مقدمه ای توسط برادر هومبولت ، که در شهر دانشگاهی ینا ، نه چندان دور از گوته زندگی می کرد ، ترتیب داده شد. گوته نظریه های گسترده خود را در مورد آناتومی مقایسه ای ارائه داده بود. وی قبل از داروین کار می کرد ، او معتقد بود که حیوانات دارای یک نیروی داخلی ، یک شکل اورم هستند که به آنها شکل اساسی می بخشد و سپس آنها توسط نیروی خارجی بیشتر با محیط خود سازگار می شوند. هومبولت او را ترغیب کرد که نظریه های خود را منتشر کند. این دو با هم این ایده ها را بحث و گسترش دادند. گوته و هومبولت خیلی زود دوست صمیمی شدند.
هومبولت اغلب در سالهای بعد به جنا برمی گشت. گوته در مورد هومبولتت به دوستانش اظهار داشت که او هرگز چنین کسی همه کاره را ملاقات نکرده است. محرک هومبولت الهام بخش گوته بود. در سال 1797 ، هومبولت به مدت سه ماه به جنا بازگشت. در این مدت ، گوته از محل اقامت خود در ویمار نقل مکان کرد تا در ینا زندگی کند. هومبولت و گوته با هم در سخنرانی های دانشگاه در مورد آناتومی شرکت کردند و آزمایش های خود را انجام دادند. یک آزمایش شامل قلاب زدن پای قورباغه به فلزات مختلف بود. آنها تاثیری نداشتند تا اینکه رطوبت نفس هومبولت واکنشی را در پی داشت که باعث پریدگی پای قورباغه از روی میز شد. هومبولد این مورد را به عنوان یکی از آزمایش های مورد علاقه خود توصیف کرد زیرا گویا داشت “پا را به زندگی نفس می کشد”.
در این دیدار ، طوفان رعد و برق یک کشاورز و همسرش را کشت. هومبولت اجساد آنها را به دست آورد و آنها را در برج کالبدشناسی دانشگاه مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. رهبران کلاسیک گرایی ویمار . گوته و شیلر چهره های اصلی آن زمان بودند. هومبولد (7 ژوئن 1795) به نشریه جدید شیلر ، Die Horen ، تمثیلی فلسفی با عنوان Die Lebenskraft، oder der rhodische Genius کمک کرد.
در 1792 و 1797 ، هومبولت در بود وین ؛ در سال 1795 یک تور زمین شناسی و گیاه شناسی را از طریق سوئیس و ایتالیا انجام داد. گرچه این خدمت به دولت فقط كارآموزی در خدمت علم قلمداد می شد ، وی با چنان توانایی بارز وظایف خود را انجام داد كه نه تنها به سرعت به بالاترین مقام در بخش خود رسید ، بلكه چندین مقام نیز به او سپرده شد. نمایندگی های مهم دیپلماتیک.
هیچ یک از برادران در مراسم تشییع جنازه مادرشان در 19 نوامبر 1796 شرکت نکردند. هومبولت انزجار خود را از مادر پنهان نکرده است ، و یک خبرنگار پس از مرگ از او نوشت ، “مرگ او … باید به خصوص مورد استقبال شما قرار گیرد “. وی پس از قطع ارتباطات رسمی خود ، در انتظار فرصتی بود تا آرزوی سفر دیرینه خود را محقق سازد.
هومبولت توانست زمان بیشتری را صرف نوشتن تحقیقات خود کند. او از بدن خود برای آزمایش تحریک پذیری عضلانی استفاده کرده بود ، اخیراً توسط لوئیجی گالوانی کشف و نتایج خود را منتشر کرد ، Versuche über die gereizte Muskel- und Nervenfaser (برلین ، 1797) (آزمایشات بر روی عضلات تحریک شده و الیاف عصبی) ، در ترجمه فرانسه با یادداشت های Blumenbach غنی شده است.