آشنایی با لویی پاستور کاشف واکسن
وقتی لویی پاستور واکسن را کشف کرد دنیا از لحاظ بیماری و درمان نقطه عطفی را پشت سر گذاشت و جان میلیون ها انسان با کمک واکسن تا کنون نجات داده شده است. لویی پاستور، کاشف بزرگ جهان، در ۲۷ دسامبر سال ۱۸۲۲ در شهر دول، از شهرهای فرانسه، پا به عرصه حیات نهاد.
لویی پاستور، با اینکه در یک خانواده تهیدست متولد شد و پدرش هم به کار دباغی مشغول بود، با اینحال توانست تحصیلات خود را با استعدادی درخشان به پایان برساند.پاستور درجه لیسانس خود را از کالج سلطنتی Besancon گرفته، پس از اخذ دکترا در سن ۲۶ سالگی، در سال ۱۸۴۸ به سمت استاد شیمی دانشگاه استراسبورگ انتخاب گردید
و در سال ۱۸۵۷ به سمت ریاست آکادمی علوم (میل) انتخاب شد. او همچنین عضو اصلی فرهنگستان فرانسه بود و مجلس، ماهانه ۲۵۰۰۰ دلار مقرری برای او تعیین کرده بود.
پاستور در سال ۱۸۴۸ در مدرسه نرمال در پاریس، آزمایشهایی را انجام داد. همان آزمایشها چند سال بعد، او را بر آن داشت که پیشنهادی را مطرح کند که اساس و مبنای شیمی فضایی است. او برای کشف تجربه در بلور نگاری، مشغول تکرار کارهای یک شیمیدان دیگر روی نمکهای تارتریک اسید بود.
در این آزمایشها او چیزی را دید که قبلا کسی به آن توجه نکرده بود. سدیم آمونیوم تارترات غیرفعال نوری به صورت مخلوطی از دو نوع بلور متفاوت وجود دارد که تصویر آینهای یکدیگرند.او با استفاده از یک ذرهبین و یک پنس، با دقت و کوشش فراوان، مخلوط را به دو توده کوچک مجزا کرد. یکی، بلورهای راست دست و دیگری، چپ دست.
اگرچه مخلوط اصلی از نظر تاثیر نور قطبی، غیرفعال بود، لیکن هر قسمت از بلورها که در آب حل میشدند، از خود فعالیت نوری نشان میدادند. به علاوه، چرخش ویژه هر دو محلول دقیقا با هم برابر اما با علامت مخالف بود.یکی از محلولها نور پلاریزه مسطح را به راست و محلول دیگر به همان مقدار به طرف چپ میچرخاند.
این دو مخلوط در سایر خصوصیات کاملا مشابه هم بودند.به گزارش پارس ناز از آنجا که اختلاف در چرخش نوری در محلول مشاهده شد، پاستور نتیجه گرفت که این اختلاف به مولکولها مربوط بوده، به بلور بستگی ندارد. وی پیشنهاد نمود که مولکولهایی که آن بلورها را تشکیل میدادند، مانند خود بلورها تصویر آینهای یکدیگرند.
بنابراین، پاستور وجود ایزومرهایی را پیشنهاد کرد که ساختمان آنها فقط از نظر تصویر آینهای و خواص آنها فقط در جهت چرخاندن نور پلاریزه متفاوت بود و به این ترتیب، مفهوم انانتیومری توسط پاستور کشف شد.پاستور از اینکه میدید مواد آلی، نور قطبی را منحرف میسازد، حدس زد که باید موجودات زنده ریزی دراین کار دخالت داشته باشند. چون به مطالعه میکروسکوپی پرداخت، مشاهده کرد که تخمیر شیره چغندر، نتیجه عمل موجودات بسیار ریزی میباشد که به شکل کپک است و در تخمیر ناقص همین کپک با کپک دیگر، تولید جوهر شیره مینماید. این بود که عنوان کرد برای جلوگیری از عمل موجودات مزاحم که مانع تخمیر میشوند، باید آن را جوشاند..
پاستور عقیده داشت که اگر شراب در معرض هوا باشد، ترش شده، تبدیل به سرکه میشود. این نظریه، منجر به کشف یکی از بزرگترین معماهای عالم گردید و آن، وجود جهان موجودات بسیار ریز بود که میکروب نام دارد. پاستور، نظریه بوجود آمدن خودبخودی را رد کرد. او، نتیجه این مطالعه را در سوم اوت ۱۸۵۷ به آکادمی علوم داد و ثابت نمود که مخمر احتیاج به کنتزل دارد تا بتواند زندگی نماید و اظهار داشت که شیر مانند شراب، ترش نمیگردد، مگر اینکه موجودات ریزی به داخل آن راه یابند و همین موجودات، اگر بوسیله جوشاندن و حرارت دادن از بین بروند، دیگر نه چیزی تولید میشود و نه عمل تبخیر صورت میگردد.
پاستور، موضوع اینکه «هر چیز که نابود میشود، از طرف دیگر بوجود میآید» را که لاوازیه حدس زده بود، بر پایه و اساس محکم علمی متکی ساخت و وی اظهار داشت که بعد از مرگ، موجودات ذرهبینی که روی نعش قرار دارند، از فقدان هوا استفاده کرده و به زاد و ولد میپردازند و نعش را تجزیه کرده و متعفن میسازند. آنگاه مواد حاصل از تجزیه جسم مرده، به مصرف تغذیه حیوانات و نباتات دیگر میرسد و به این طریق به حیات ادامه میدهند.
پاستور، در سال ۱۸۸۱، واکسن سیاهزخم را برای علاج قطعی بیماری گوسفندان کشف نمود. بعد از آن، برای درمان بیماری هاری مطالعه فراوان نموده، نتیجه مطالعات خود را در سال ۱۸۸۵ بر روی انسان آزمایش نمود و موفق شد که انسان را از آن تاریخ به بعد، از مرض هاری نجات دهد. همچنین تحقیقات زیادی را در مورد عمل باکتریها از جمله انگور به شراب نمود.
زحمات شبانه روزی پاستور موجب نجات جان بسیاری از انسانها شد. او خود را وقف کمک و خدمت بیشتر به مردم نموده بود. به قول «ارد بزرگ» اندیشمند و متفکر برجسته : یکی از بزرگترین خوشبختی ها، خدمت بیشتر به مردم است.و از اینجاست که متوجه می شویم چرا در هر کشوری میدان، خیابان و یا دانشگاهی به نام لویی پاستور وجود دارد.
تضعیف میکروب ها، کلید واکسیناسیون
بزودی پاستور دریافت که موجودات زنده میکروسکوپی بیماریهای متفاوتی را سبب می شوند. او ابتدا متوجه شد که چگونه می تواند بعضی از این موجودات را در محیط آزمایشگاه پرورش دهد. (این موجودات امروزه به باکتری مشهورند) سپس فهمید که بعضی دیگر از این موجودات در بافتهای بدن حیوانات رشد می یابند (امروزه این موجودات به عنوان ویروس شناخته میشوند).
سپس ایده تضعیف این موجودات به ذهنش خطور کرد. وی با قرار دادن باکتریها در معرض بعضی از مواد شیمیایی یا حرارت دادن آنها توانست آنها را ضعیف کند و در خصوص ویروسها این کار را با مبتلا کردن یک حیوان توسط حیوانی دیگر انجام داد. پاستور دریافت که این موجودات زنده میکروسکوپی منجر به بیماری نمی شوند اما جانور را در مقابل موجودات میکروسکوپی مهلک از نوع مشابه که بعد از واکسیناسیون وارد بدن می شوند ایمن می کند.
۱۸۸۰ اولین واکسن حیوانات
پاستور تحقیقات خود را در خصوص وبای ماکیان ادامه داد. این باکتری اولین بار توسط پاستور شناسایی شد. پروسه ضعیف کردن این باکتری به آسانی با قرارگیری در معرض هوا بمدت طولانی انجام گرفت.
۱۸۸۱ اولین واکسن سیاه زخم
پس از تحقیقات بسیار دشوار پاستور در فوریه ۱۸۸۱ کشف واکسن سیاه زخم که در میان گوسفندان بیش از سایر حیوانات رایج بود را رسما اعلام کرد. این بار او با نگهداری باکتری در دمای ۴۲۰ درجه سانتیگراد و افزودن مقداری پتاسیم به آن به باکتری ضعیف شده دست یافت.
دامپزشکی به نام «هیپولیت روسینگل» که با نظریه میکروبی پاستور مخالف بود او را به مبارزه طلبید و از او خواست تا آزمایشی را با ۵۰ گوسفند در مزرعه خود روسینگل انجام دهد. پاستور مبارزه را پذیرفت و ۲۵ گوسفند را واکسینه کرد. این گوسفندان بعد از واکسیناسیون در معرض میکروب سیاه زخم قرار گرفتند.
همزمان ۲۵ گوسفند باقی مانده تنها در معرض میکروب این بیماری قرار گرفتند و واکسینه نشدند. در ۲ ژوئن پاستور به مزرعه روسینگل رفت تا شاهد پیروزی خود باشد. تمام گوسفندهای واکسینه شده سالم بودند اما گوسفندان دیگر یا مرده بودند یا بشدت بیمار.