بیشک از این پاسخ من تعجب میکردید. شاید هم به این استدلال میخندیدید. اما باور بفرمایید نگاه برخی شرکتها به نوآوری از جنس همین استدلال بالاست! این شرکتها گمان میکنند برای نوآوری حتما باید تعدادی از دانشآموختگان ممتاز رشتههای مرتبط را از دانشگاههای شاخص استخدام کنند. سپس فضای کار مناسب و مجهزی را در اختیار آنها قرار دهند. در این فضای کاری باید تجهیزات تست و آزمایشگاهی پیشرفته و مواد لازم برای انجام پروژههای نوآورانه فراهم باشد. این افراد ایدههایی نوآورانه را مطرح میکنند و تعدادی از آنها را در قالب پروژههای پژوهشی و توسعه اجرایی میکنند. این پروژهها به بودجه زیادی نیاز دارند که کل آن باید توسط شرکت تامین شود. تازه بیشتر این پروژهها ناموفق خواهند بود و فقط تعداد اندکی به نتیجه میرسند. شرکت شاید بتواند نتایج آن پروژههای موفق را در قالب محصولات و خدمات خود به بازار عرضه کند و از آن تعداد، ممکن است برخی مورد استقبال بازار قرار گیرند. این شرکتها گمان میکنند کل این مسیر را باید تنها به اتکای منابع مالی و تخصصی خودشان طی کنند. همه این تصورات در کنار محدودیت منابع و شرایط اقتصادی کشور، باعث میشود این شرکتها، نوآوری را امری بیش از اندازه پرهزینه، زمانبر و پیچیده تلقی کرده و عطایش را به لقایش ببخشند!
چنین نگاهی به نوآوری را میتوان در سه کلمه خلاصه کرد: نوآوری در چهاردیواری! وقتی نگاه شرکتی به نوآوری اینگونه محدود به چهاردیواری کسبوکار خودش باشد، طبیعی است که نوآوری را امری بسیار پرهزینه، زمانبر و پیچیده تلقی کرده و شانس موفقیتش را در آن ناچیز بداند. درست مانند کسی که برای شنا کردن به فکر ساختن استخر و حفر چاه در حیاط منزل و استخدام تماموقت و اسکان مربی شنا باشد! شرکتهایی که با انواع و اقسام محدودیتهای مالی، زمانی و تخصصی برای بقا در بازار پرتلاطم ایران تقلا میکنند، اگر نگاهشان به نوآوری این گونه باشد، حتما سراغ آن نخواهند رفت و آن را تا اطلاع ثانوی از دستور کارشان خارج خواهند کرد!
این نگاه بسته به نوآوری تا حدود ۲۰سال پیش بسیار فراگیر بود و بسیاری از شرکتهای بینالمللی در عمل از همین رویکرد موسوم به «نوآوری بسته» پیروی میکردند. اما عوامل متعددی از جمله شتاب گرفتن تحولات فناوری، کوتاه شدن چرخه عمر محصولات و خدمات، پیچیده شدن محصولات و فناوریها، اهمیت یافتن داراییهای نامشهود، پراکنده شدن منابع دانشی و… باعث شدند که نگاه بسته به نوآوری پاسخگوی نیاز شرکتها نباشد. به همین دلیل به مرور زمان رویکرد دیگری جایگزین نگاه بسته به نوآوری شد. در رویکرد جدید، شرکتها باید از ایدهها و منابع برونسازمانی در کنار ایدهها و منابع درونسازمانی استفاده کنند. از سوی دیگر، رسیدن به بازار حتما نباید از کانال محصولات و خدمات خود شرکت باشد و شاید شرکت به دیگران اجازه دهد که ایده یا فناوریجدیدش را به بازار ببرند به شرطی که خودش از این امر منتفع شود.
در نگاه باز به نوآوری که اصطلاحا «نوآوری باز» نامیده شده، شرکتها نباید در حوزه نوآوری، چرخ را دوباره اختراع کنند یا به اموری بپردازند که قبلا انجام شده یا در آنها مزیت ندارند. در عوض در قالب همکاری با شبکهای از شرکتها، سازمانها و حتی افراد که توانمندیها یا منابعی مکمل دارند، اهداف نوآورانه خود را با هزینه و زمانبری کمتر به پیش میبرند.
اگر شرکتها بپذیرند که باهوشترین افراد ضرورتا در استخدام آنها نیستند و منابع و توانمندیهای محدود آنها در کنار منابع و توانمندی دیگران میتواند مزیتی بزرگتر و ماندگارتر برایشان بیافریند، حتما رویکرد باز به نوآوری را با جدیت مورد توجه قرار خواهند داد. در نگاه باز به نوآوری، شرکتها ضرورتا تمام منابع مالی برای رساندن ایده جدید به بازار را به تنهایی تامین نمیکنند. شاید سازمان یا شرکت دیگری در رسیدن آن ایده به همان بازار یا بازاری مستقل ذینفع باشد و به همین دلیل بخواهد بخشی از منابع لازم را برای این کار تامین کند. در نگاه باز به نوآوری، تنها راه کمک گرفتن از انسانهای خلاق، استخدام تماموقت آنها نیست. شاید بتوان با تدابیری، از ایدههای خلاقِ جمع بزرگی از افراد در کشورهای مختلف در راستای اهداف نوآورانه شرکت کمک گرفت. شاید بتوان با شناخت عمیق انگیزهها و علاقهمندیهای این افراد خلاق، این کار را با کیفیتی به مراتب بالاتر و هزینهای به مراتب کمتر انجام داد. در نگاه باز به نوآوری، استارتآپها و مدلهای کسبوکار نوآورانه آنها میتوانند الهامبخش و حتی ناجی شرکتهای بزرگ و جاافتاده باشند. در نگاه باز به نوآوری، حتی میتوان واسطههای نوآوری، پژوهشگاهها، تامینکنندگان مواد و قطعات و حتی مشتریان را به منبع ایده و همراهان اثربخش فرآیند نوآوری شرکت تبدیل کرد.
با نگاه باز به نوآوری، میتوان ضمن افزایش شانس موفقیت، زمان و هزینه رساندن ایدههای جدید به بازار را نیز کاهش داد. این رویکرد نوین، انعطافپذیری شرکتها در مواجهه با تغییرات سریع فناوری و بازار را نیز به مراتب افزایش میدهد. اما تغییر رویکرد به نوآوری (از بسته به باز)، کار آسانی نیست و یکشبه محقق نمیشود. نوآوری باز با منطق و فرهنگ سنتی حاکم بر سازمانها و شرکتها سازگار نیست و به همین جهت، مقاومتها در برابر آن فراوان است. از سوی دیگر، شرکتها برای اتخاذ رویکرد باز به نوآوری به توانمندیها و دانش جدیدی نیاز دارند. با وجود این، شناخت دقیق و پیروی هوشمندانه از رویکرد نوآوری باز میتواند رمز ماندگاری و رشد سریع شرکتهای نوآور ایرانی باشد. در حالی که بیشتر شرکتها برای شنا آموزی و شنا کردن، مسیر حفر چاه و ساخت استخر و اسکان تماموقت مربی شنا را انتخاب میکنند، شرکتهای پیشرو از روشی متفاوت و هزینه و زمانی کمتر به همان هدف میرسند.
/ دکتر سید کامران باقری / مشاور مدیریت نوآوری